دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
پنجشنبه ۱۲ تیر‌ماه ۱۳۸۲

دلتنگی برای جهنم

عجيب بود، خيلی عجيب. اولين باری بود که چنين احساسی داشتم. پام رو که تو اتوبوس گذاشتم و نشسته روی صندلی، دور شدن از نگهبانی ترمينال رو برای بار چند دهم که تجربه کردم، به نظرم اومد که دلم تنگ شده. دلم تنگ شده برای جايی که ديگه الآن داره شبيه يه دلبستگی می‌شه. دلبستگی نه به خود شهر، که به آدم‌هايی که تو اين شهر هستن. چه اونا هم مثل من مسافرند و گذر چند ساله‌ای بر اين شهر دارن، چه اونا که مثل همه مسافران و یک عمر گذرشون از شهر زندگی رو تو اين شهر می‌گذرونن. دوباره نه واحه‌ای هست، نه سايتی، نه مجتبايی، نه مهدی‌ای، نه يوسفی، نه سيامکی و نه حتی مجيدی. مجيد تهران مجيد اونجا نيست. يک سال به اندازه يک عمر زندگی کردم. سالی که آخر و عاقبتش اين بود که تعداد سال‌های تحصيلم رو در اونجا از چهار به پنج افزايش داد و مثل پارسال، باز هم حداقل سه سال ديگه برای گرفتن مدرک و شاید یاد گرفتن خیلی چیزها، بايد بمونم.
يه مروری بکنم، ببينم تو اين يک سال (شايد هم نه ماه) چی بر من گذشته؟
اين رو می‌دونم که قبل از سال تحصيلی ۸۲-۸۱ تنها چيزی که از من در جايی چاپ شده بود، پيام دانشجويی بود که به مهدی فيضی تو اردوی پويندگان گفته بودم:
«اين تشکل‌های دانشکده هم که با اين حجم فعاليتشون گوش فلک رو کر کرده‌اند. دبیرستان ما از اینجا فعال‌تر بود»
حالا الآن در پايان اين سال تحصيلی، من خبرنگار، نويسنده، مدير اجرايی (حمال) و سردبير واحه شده‌ام. يک شماره واحه را هم در پايان سال و پايان ترم درآورده‌ام. شماره‌ای که رد پای خيلی از غولهای قديمی واحه تویش ديده نمی‌شود يا که خيلی کم‌رنگ است و تا الان هم کسانی که آن را ديده‌اند، ايراد خيلی بزرگ و چشمگيری تویش پيدا نکرده‌اند. علاوه بر اينها خیلی‌ها در سطح دانشگاه، اکنون مرا می‌شناسند و شايد با خيلی از روسا آشنايی و ارتباط قابل قبولی داشته باشم. در يک انتخابات هم که به عمرم رای آوردم و عضو کميته ناظر بر نشريات شدم. به علاوه هزاران تجربه و اتفاق خوش ديگر از قبيل دو جايزه‌ای که در بيرجند گرفتم.
اما شايد از تمام اينها خوش‌تر، دوستی با دوستانی بود که مطمئنم روزی برمی‌گردم و از ايشان تشکر می‌کنم به خاطر گامی که در زندگی من زدند و راهی که به درونش هلم دادند. در خصوص اين موارد به زودی زود بيشتر خواهم نوشت.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

آزمايش مي كنيم.
نظرخواهي درست كار مي كند؟
يك
دو
سه

[ Behrang ] | [پنجشنبه، ۱۲ تیر‌ماه ۱۳۸۲، ۳:۳۸ صبح ]


كامنت دوم رو هم امتحان مي كنيم

[ Behrang ] | [شنبه، ۱۴ تیر‌ماه ۱۳۸۲، ۶:۲۲ صبح ]