یکشنبه ۱۷ خردادماه ۱۳۸۳
کميتهها را جدی نگيريد!!
۱-نمیدونم تا حالا اصطلاح «ديو وارونهکار» به گوشتون خورده يا نه. ولی قضيه اينه که آدم فرقش با خر اينه که خر از قانون خودش پيروی میکنه و آدم از اصل حمار يا همون قانون خر! (اصل حمار: هر چيزی با تغييرش مخالفت میکند) يعنی وقتی به خر میگی بدو× بدتر لج میکنه آروم میره. میگی بخور، ناز میکنه. میگی نخور، عر میزنه که گشنمه. حالا حکايت آدم همينه. دو سه هفته پيش که هر روز امتحان ميانترم داشت، بدجوری فاز داده بود که بنشينه وبلاگ بنويسه، مطلب بنويسه، فيلم ببينه و الخ. حالا که دو هفته است يه خرده وقتش آزادتره، هر چی زور میزنه نمیتونه سوژه دو هفته پيشش رو روی مانيتور (کاغذ مدرن) بياره. احتمالاً وسط امتحانا يک مطلب جنجالي!!! در مورد پاساژگردی مینويسم
۲- آخيش! عقدهام خالی شد. N سال بود میخواستم از اين تريپهای ژيگولی خوشتيپی بيام و تو وبلاگم موسيقی بگذارم، نمیشد. يه چيزی تو اين مايهها که يه روز قيف بود، قير نبود. يه روز قير بود، قيف نبود. يه روز قير و قيف بود، آدمش نبود. آدمش بود، حسش رو نداشت و ... اما بالاخره موفق شدم يه موسيقی خيلی گنده بگذارم. همون آهنگه که گفتم يه مدته دارم باهاش زندگی میکنم. ترانه «Aerials» از گروه «System of a Down» از آلبوم «Toxicity» (سال ۲۰۰۱) که متنش رو هم اينجا میتونيد بخونيد. فقط به يک مورد کوچيک به شدت دقت کنيد. آهنگ بيشتر از ۶ دقيقه است و گول هر سکوتی رو نخوريد.
Life is a waterfall,
We're one in the river,
And one again after the fall
۳- چهارشنبه ساعت ۱۲ ظهر، اتاق اداره آموزش، آقای ميرزايی (مسؤول اداره آموزش) دارد با من و چند دانشجوی ديگر سر و کله میزند. آخرين ساعات مهلت حذف تکدرس است و جز تقاضاهای حذف تکدرس و حذف ترم و ... دليل ديگری هم برای تجمع دانشجوها در اين اتاق هست. نيم ساعت پيش، جلسه «کميته منتخب مسائل آموزشي» دانشکده برگزار شده و تکليف بعضی از پروندهها را مشخص کرده است.
من: آقای ميرزايی چه خبر!؟
- مجدداً رد شد
آخه چرا!؟
- چون يک سال پيش همين درست رو حذف کرده بودي
من!؟ چطور خودم خبردار نشدم!؟
میروم و نگاه میکنم. میبينم به تاريخ ۱۷/۱۰/۸۳ درخواست حذفی که برای سه درس دو ترم قبلم دادهام، برای يکيشان پذيرفته شده است. قضيه اين بود که بعد از حوادث خرداد و تير پارسال (گزارششان را میتوانيد اينجا و اينجا بخوانيد) دانشگاه به دانشجوهای خوابگاهی اجازه داد که تعدادی از درسهايشان را حذف کنند که به لطف دکتر مدرس، برای بچههای مهندسی اين امتياز به يک درس (آن هم با چه شرايطي) محدود شد و خيلیها هم مشمول اين امتياز نشدند. من هم که کلاً ترمم مرحوم شده بود، درخواست دادم و بعداً گفتند که رد شده. (آن ترم ۱۲ واحد افتادم و معدلم هم با ۳ نمره افت شده بود ۱۰.۰۲) حالا معلوم شده بود که از بين سه درسی که درخواست داده بودم، برای طراحی اجزا درخواستم را قبول کردهاند. درسی که ۹.۵ شده بودم (دو درس ديگر نمرههايم ۸.۵ و ۶.۵ شده بود) بله ديگه، به لطف آقايان معدل آن ترمم نه صدم، فقط نه صدم افزايش پيدا کرده بود و به همين دليل درخواست حذف پزشکی ترم قبلم رد!
پا شدم رفتم پيش معاون جديد آموزشی دانشکده. سرتون رو درد نيارم. از ما گفتن، از ايشون نشنفتن. هی گفتم که حالا اين چه ربطی به اون داره؟ گفت نه نمیشه. هی گفتم و گفتم، آخرش گفت «خيالت رو راحت کنم. تصميم کميته منتخب رو خودش هم نمیتونه عوض کنه. مگه اينکه بری سراغ شورای آموزشی دانشگاه و کميسيون موارد خاص! ترم قبلت مشروطی. اين ترم بايد واحدهای اضافهات رو حذف کنی و...» اما «نرود ميخ آهنين در سنگ» + «سمجی مگسوار خبرنگار جماعت» + «يه مورچه اگه صد بار دونهاش بيفته، بازم ورش میداره، واسه چي؟ واسه اين که اميد داره، مگه چيه!؟ (با لحن پسرخاله کلاه قرمزی بخوانيد)» + «يه گوش در، يهخ گوش دروازه» + «ياسين به گوش خر» + قانون حمار و چندين و چند مثل و ضربالمثل ديگه موجب شد که من اين قدر با معاون مربوطه صحبت کنم که ساعت يک و نيم بگه: «برو بيرون در بشين. بگم پروندهات رو بيارن. ولی کاری نمیشه کرد» و من با حالتی مخلوط از خشم و اضطراب و ناراحتی و ... رفتم بيرون در نشستم.ساعت دو و ربع پروندهام اومد و ساعت دو و نيم به همراه رئيس دفتر معاون آموزشی، رهسپار اون سر دانشکده و اداره آموزش شدم و درسم بالاخره حذف شد!!! D: انگار نه انگار که همين نيم ساعت پيش بحث اين بود که شورای آموزشی دانشگاه هم شايد نتونه تصميم کميته منتخب رو تغيير بده
از ما که گذشت، ولی به شما نصيحت: «کميتهها رو جدی نگيريد»
یادداشتهای شما:
اي بابا ملت!
وبلاگم رو که نميخونين، کامنت هم که نميگذارين. آخه يه لحظه با خودتون بنشينين فکر کنين ببينين اصلا دليلي بوده که من مطلب بنويسم، زور بزنم قالب طراحي کنم و به کد MT تبديلش کنم يا نه!؟
اکّهي! اين همه مطلب توپ مينويسم، همهاش مياين قربون صدقه خودتون ميرين، براي خودتون تبليغ ميکنين يا که پيغام صد تا يه غاز ميگذارين که بدو فلاني کارت دارم. ميخوام فحشت بدم. بابا ميميرم از افسردگي ها!