جمعه ۱۲ تیرماه ۱۳۸۳
تولدم مبارک
۱- {پسزمينه: موزيک تقويم تاريخ} بيست سال پيش در چنين روزی جهان کن فيکن شد و اين جانب ساعت ده و بيست دقيقه صبح به دنيا آمدم! D:
اين واقعه فرخنده و اين مولود شريف را خودم به خودم و تمامی دشمنانم تبريک و به دوستانم تسليت میگم. ايشالا پونزده سال ديگه هم از دنيا میرم (همگی بگيد ايشالا!)
جون خودم میخواستم کلی غرغر هم کنم، اما يه بنده خدايی گفته بود: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آن چه جايی نرسد غمباد! است» به همين خاطر بیخيالش!
فعلا مراسم پرشکوه تولدم مبارک رو بچسب، ولش هم نکن!
۲- توی بلوار جلوی در ورودی دانشگاه ما روی زمين دو طرف خيابون، يک سمت پرچم اسرائيل و سمت ديگه پرچم آمريکا رو زمين نقاشی کردن که ملت که ميان پياده يا با ماشين، رد بشن، اين دو تا عامل استکبار! رو هم لگد کنن، يه خرده دل آقايان خنک شه.
آخه مردان (به اصطلاح) مؤمن! با لگد کردن غيرارادی (يا حتی ارادي) پرچم دو تا کشور ديگه، چی گير شما مياد!؟ آخه در مقابل اين دو تا غول عددی نيستيد که!
تازه جالبترش اينه که پرچم آمريکا بيشتر از اين که پرچم دولت آمريکا باشه، پرچم ملت آمريکا هست و نماد ۵۰ فرهنگ مختلفی که اتحادشون شده ايالات متحده. حالا اين هيچي! داوود که پيامبر بوده و شما دادهايد مردم ستارهای رو که نمادشه، لگد کنن. عجب خرهايی تو اين مملکت پيدا میشن ها!
۳- رفته بودم اتاق استاد طراحی اجزا برای دفاع پروژه (که البته هيچ ايرادی هم نتونست پيدا کنه) بعد به من و همگروهيم گفتش که بياين پشت اين گزارش پروژهتون بنويسيد و امضا کنيد که خودتون اين پروژه رو انجام دادهايد و از کسی کمک نگرفتهايد يا نداديد يکی ديگه براتون انجام بده. ما رو میگی، شاخ درآورده بوديم. چون هم من و هم همگروهيم رو خيلی خوب میشناسه و میدونه چه کاره هستيم و تازه خبر داشت واسه اين پروژه چه زورهايی که نزديم. نگو قضيه سر اين چهار تا هشتاد و يکی تنبل بوده که پول دادن ملت براشون آسياب آجر طراحی کنن (پروژه طراحی آسياب بود و جنس ماده رو خودمون انتخاب میکرديم. نصف ملت میخواستن نخود آسياب کنن که نمیدونم پودرش ممکنه به چه دردی بخوره! از اون جالبتر بنده خدايی بود که رفته بود آسياب آجر طراحی کرده بود که باهاش آجر رو خاک کنه!)
يه خرده که باهاش صحبت کرديم گفت: «تو دانشگاه ميشيگان آمريکا، استاد مياد برگهها رو پخش میکنه و پا میشه میره بيرون و فقط آخرش بايد دو خط بنويسی و امضا کنی که تقلب نکردهای و همه چيزی که نوشتهای، معلومات خودت بوده ...» حالا اگه اين کار تو ايران انجام بشه، چی میشه!؟ فيلم «بولينگ برای کلمباين» اثر مايکل مور رو که ديدهايد، نه؟ صحنههای خونههای قفل تو آمريکا و درهای باز خونههای کانادايی رو يادتون مياد!؟ خداييش ما واقعا چقدر به همديگه اعتماد داريم!؟ صادقانه بگم: هيچي!
۴- اداره محترم اماکن شهر مقدس مشهد!
با عرض سلام و احترام به استحضار میرساند اين کافینت آبشار در بلوار سجاد به سالن Dance بيشتر شبيه است تا ويلای شخصی ملت در کنار دريا
بابا يه خرده رعايت کنيد. به کسی برنمیخوره به خدا!
یادداشتهای شما:
سلام خوبي خيلي وبلاگت جالب انگيزه تولدت مبارک ديروز تولد خواهراي من بود راستي ايول آهنگه جالبي انتخاب کردي اگه دوس داشتي تبادل لينک کنيم قالبتم حرف نداره
[ ثمينه ] | [جمعه، ۱۲ تیرماه ۱۳۸۳، ۱۰:۳۱ بعدازظهر ]از روز اولی که من عضو اورکات شدم توی صفحه اولش زیر عنوان upcoming birthdays عکس تور می ده و می نویسه دوم جولای! منهم عین گاگولا نگاهش می کنم و اصلا به این فکر نمی کنم که دوم جولای همین امروز فرداست و متاسفانه نتونستم از موقعیت غافلگیرکنندگی تو رو کردن (چه عبارتی!) استفاده کنم و در نتیجه تو هم این فرصتو که حسابی غالگیر بشی از دست دادی! در هر حال تولدت مبارک! فکر میکنم با ورود به دهه ی سوم زندگیت بشه به ت گفت آلفا و دیگه بتا نباشی! ;)
من تابلو رو بگو که فکر ميکردم روز تولدت يک هفته پيش تره و تازه وقتي در جوابم پرسيدي: تولد کدوم کرگدن مبارک؟ فهميدم سوتي دادم
[ مسواک ] | [شنبه، ۱۳ تیرماه ۱۳۸۳، ۰:۴۵ بعدازظهر ]