سه شنبه ۲۷ بهمنماه ۱۳۸۳
عشق و دوستی
۱- ديروز مثلاً ولنتاين بود. روز عاشقان! به همين مناسبت میخوام از زاويه خودم به قضيه عشق و دوستی بپردازم
من دوستی رو رابطهای میدونم که توش دو نفر، به اين دليل که میتونن به همديگه کمک کنن تا بتونن راحتتر و با آسايش بيشتر (روحی) زندگی کنن و از زندگیشون لذت ببرن، بينشون شکل میگيره. در چنين شرايطی به اين دو نفر آدم میگن «دوست» و به احساسی که بينشون به وجود مياد میگن «دوست داشتن» از نظر من اين چنين رابطه و همزيستی مسالمتآميزی ديگه به جنسيت دو طرف، سنشون و چيزهايی از اين قبيل وابسته نيست و به همين خاطره که ممکنه آدم (حتی) با يه حيوون هم دوست بشه. من خودم ترجيح میدم که اين ارتباط و به نوعی بده بستان، يه طرفه نباشه و فکر میکنم دوطرفه بودنش هست که به اون ارزش میده. موقعی که با آدمی که سليقه و عقايد سازگار (نمیگم مشابه) با من داره، صحبت میکنم، کار میکنم، فيلم میبينم، بحث میکنم و ... از زندگی بيشتر لذت میبرم و جالبش اينجاست که بعضی اوقات اين سليقه و عقيده سازگار تا حد مخالف هم پيش میره. آدم با يه نفر دوست باشه که صبح تا شب بنشينن و کلکل کنن!
... و اما عشق! من با عشق جداً مشکل دارم. تا جايی که من ديدهام در اکثر موارد عشق يه رابطه يه طرفه و يه علاقه يه طرفه است که با هيچ دليل و منطقی قابل توجيه نيست و فرد همهاش از خودش میگذره و مثلاً کارهايی رو برای طرف مقابلش انجام میده، بدون هيچ واکنش مثبت متقابلی. اصلاً نمیتونم با اين قضيه شيفتگی و دلدادگی کنار بيام و باور کنم که يه نفر خودش رو تا آخرين حد توانايیاش عذاب بده و بگذره برای يک اميد که خيلی وقتها هم نوميد میشه. البته منکر لذت اين احساس نيستم، ولی فکر میکنم وابستگی و دلبستگی و ... هميشه ناشی از اينه که آدم از يه سری حقايق صرف نظر میکنه و يه سری دروغ برای خودش سر هم میکنه، بعدش عاشق میشه. قضيه اون حکايت معروفه که به مجنون میگن «بابا اين ليلی همچين آش دهنسوزی هم نيست ها ...» و مجنون هم جواب میده «بايد مجنون باشی تا ليلی رو ببينی» از نظر من مثل جوابيه که توی «روی ماه خداوند را ببوس» میده. میگه بايد به خدا اعتقاد داشته باشی تا بتونی باورش کنی! من هيچ جور حاضر نيستم از خودم، اصولم، واقعيت، حقيقت و منطق صرف نظر کنم برای رسيدن به يه احساس فوقالعاده. جداً فکر میکنم که عشق هم مثل الکل و مواد مخدره. وسيلهای برای فرار از حقيقت و رسيدن به لذت...
۲- مادری دارم سبزتر از برگ درخت، پاکتر از چشمه آب، سختتر از کوه بلند، نرمتر از لاله گل، بهتر از هر که هست.
حالش خوب نيست. حال من هم
براش دعا کنيد