پنجشنبه ۱۱ فروردینماه ۱۳۸۴
پاس کردن يا انداختن، مسأله اين است
خيلی باحاله که چهارشنبهسوری از ساعت شش تا هشت و نيم شب از ملت امتحان بگيری و بعد بدو بدو خودت رو برسونی ترمينال و پا شی بيای تهران؟
حالا مشکل اينجاست که من احتمالاً بايد به محض رسيدن پام به مشهد، نمرههای ملت رو رد کنم. همه نمرهها رو دادهام (عليرضا جان! شيرينی ما يادت نره) جز دو نفر رو. يه عمو و برادرزاده اين ترم سر کلاس من میاومدن که الان نمیدونم بهشون نمره قبولی رو بدم يا نه. الان نمرهشون حول و حوش چهل پنجاهه و نمره قبولی هفتاد و پنجه
هفت دليل برای نمره دادن:
۱- بابا خفن! خيلی دوست داری ادای استادهات رو در بياری!؟
۲- بابا پول دادن. بذار مدرکش رو بگيرن
۳- از دو تا ديپلم انسانی که تازه کامپيوتر ياد گرفتن و همزمان تو ۵ هفته بايد برنامهنويسی و فوتوشاپ رو هم میخوندن، چه توقعی داری!؟
۴- خوبه خودت هم میگی. اين درس حجمش زياده. نمیتونستن همهاش رو حفظ کنن ديگه
۵- به فرض هم که انداختی. چی رو میخوای ثابت کنی؟ بد درس دادن خودت رو؟
۶- اينا میخوان با اين مدرک برن افغانستان، کار کنن. بذار مدرکش رو داشته باشن
۷- اگه درست نت برداشته باشن (آخه من از جزوه گفتن بيزارم) هر موقع سؤالی پيش بياد میتونن مشکلشون رو رفع کنن. ممکنه امروز بلد نباشن. اما کار کنن، مسلط میشن
هفت دليل برای نمره ندادن:
۱- نمره نياوردهاند ديگه. تقصير من نيست که
۲- به بقيه ظلم میشه
۳- به جای ۱۰۰، از ۱۵۰ نمره امتحان گرفتم (يعنی ۵۰ نمره فرصت اضافه)
۴- اگه نمره دادم، ترم ديگه اومدن نشستن سر کلاس CSS، چه خاکی به سرم بريزم؟
۵- ياد نگرفتن ديگه. من که خودم میدونم
۶- بابا گلابی!
۷- از کجا معلوم نرن مسخرهات کنن که «آقا رو باش. من که هيچی بلد نبودم. معلوم نيست اين نمره رو از کجا آورده به من داده!»
استاد کلاس زبانم معتقده دو تا چيز معلمی بده. يکی درس دادنش. اون يکی امتحان گرفتن و تصحيحش. ولی من معتقدم اين دو تاش خوبه. اونايیاش که پدر/اشک آدم رو در مياره، يکی تمرين تصحيح کردنه. دومی سؤال امتحان طرح کردنه و سومی نمره دادن. وگرنه درس دادن که عشقه. امتحان گرفتن (همراه با لبخندهای موذيانه!) خيلی حال میده و ورقه تصحيح کردن هم يه نمه اشکباره (حيف اون همه زوری که زدم)
به نظر شما چه کنم؟
پ.ن: راستی، به کمک جواد جان (JavaScript سابق) حالا ديگه مشکلی برای ديدن تو رزولوشن ۶۰۰×۸۰۰ نيست. خودش تشخيص میده که رزولوشن مانيتور کدومه و متناسب با اون مرتب میشه
یادداشتهای شما:
بابا استاد !
[ پویت - اعترافات یک متهم ] | [یکشنبه، ۱۴ فروردینماه ۱۳۸۴، ۵:۵۹ بعدازظهر ]جدا خيلي سخته! منم تو دوران ترم مونده بودم که ميخواي به اينا نمره بدي يا نه؟! خدا کمکت کنه! در ضمن چرا شيريني ميخواي؟! اگه حقت باشه، حتما بهت ميدم! خوش باشي و ممنون.
[ اکسیر ] | [چهارشنبه، ۱۷ فروردینماه ۱۳۸۴، ۷:۵۱ بعدازظهر ]