دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
شنبه ۱۷ مرداد‌ماه ۱۳۸۸

باید برای روزنامه‌نگار تسلیتی بفرستیم

هفدهم مرداد را روز خبرنگار نام‌گذاری کرده‌اند. روز پزشک را به پزشکان، روز مهندس را به مهندسان، روز کارگر را به کارگران و روز معلم را به معلمان تبریک می‌گویند؛ اما می‌شود روز خبرنگار را به خبرنگاران و روزنامه‌نگاران کشور تبریک گفت؟

ایران فعلاً بزرگ‌ترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان است. روزنامه‌نگاران یکی پس از دیگری بازداشت می‌شوند. اگر آزاد هم شوند، دوباره به زندان بر خواهند گشت. همین الان محمد قوچانی، مهسا امرآبادی، ژیلا بنی‌یعقوب، بهمن احمدی امویی، مسعود باستانی، عبدالرضا تاجیک، سعید لیلاز، رضا نوربخش، کیوان صمیمی، مجید سعیدی، عیسی سحرخیز و بسیاری روزنامه‌نگاران دیگر در بند هستند.

آن‌هایی هم که آزادند، چندان حقی برای اشتغال ندارند. نشریات یکی پس از دیگری توقیف و تعطیل می‌شوند و روزنامه‌نگار ایرانی باید این واقعیت را بپذیرد که کارگری فصلی است که سالی چند ماه بیشتر حق کار کردن ندارد.

از سوی دیگر، همین چند روز پیش، ساختمان انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران با حکم دادستانی (چه واژه متناقض‌نمایی) لاک و مهر شد تا نکند یک وقت مجمع عمومی آن تشکیل شود و هیأت مدیره جدیدی انتخاب کند.

در کنار این‌ها، فشارهای نهادهای امنیتی، بخش‌نامه‌های تحکم‌آمیز و «بکن؛ نکن» و «بنویس؛ ننویس»ها انگار کم بوده، توقیف‌های دائم و موقت نامحدود انگار افاقه نکرده، حالا دیگر نمایش عمومی روزنامه‌های مستقل هم ممنوع شده است.

روزنامه‌نگار و رسانه قرار بود که چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای جامعه باشد. قرار بود ناظر بی‌طرفی باشد که مردم را آگاه کند. وقایع و واقعیت‌ها را بازگو کند و قضاوت را به مردم بسپارد. «بکن» و «نکن» گفتن، کار روزنامه‌نگار نیست؛ اما ...

اما حاکمیت رسانه را به چشم مارش نظامی و واحد تبلیغات می‌بیند. می‌خواهد که روزنامه‌نگار از بدی‌های دشمن بگوید و ملت (و نه مردم) را تشویق و تهییج به از بین بردن این دشمن خیالی کند. روزنامه‌نگاری که این چنین نباشد، به یقین جاسوس و از عوامل دشمن است؛ و رسانه‌اش هم پایگاه دشمن که باید تعطیلش کرد و درش را گل گرفت.

با این اوصاف آیا می‌شود روز خبرنگار را تبریک گفت؟
به نظرم همان بهتر که برای روزنامه و روزنامه‌نگار تسلیتی بفرستیم.

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

اگر افرادی بر خلاف قانون کشور عمل کنند و با آنها برخورد شود، آیا این ظلم است؟؟؟؟

[ صادق ] | [شنبه، ۱۷ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۴:۳۵ بعدازظهر ]


@ صادق: صادق عزیز، وقتی این "برخورد"ها بدون طی شدن "روال قانونی" و "نقیض آزادی های مصرح در قانون اساسی کشور" است، قطعا ظلم است. آنها که باید مدافعان و مراقبان رعایت قانون در کشور باشند، امروزه خود بزرگ ترین قانون شکنان شده اند.

[ ساسان ] | [شنبه، ۱۷ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱۰:۵۷ بعدازظهر ]


هیچکس بر خلاف قانون کشور عمل نکرده است که با او برخورد بشود. اصولا وقتی عده ای در کشوری بطور ناگهانی عده دیگر را بدون انجام هیچ خلاف یا کار قانونی و یا بدون مدرک بازداشت، تبعید یا به هر فرم دیگر ازصحنه کنار میگذارند میگوییم کودتا شده است. عملی که حکومت انجام داده است رسما یک کودتاست، بیخود دنبال دلیل و توجیح و پیدا کردن مدرک نگردید. احمدی نژاد و خامنه ای کودتا کرده اند و ما هنوز باورمان نشده است.

نکته جالب اینحاست که کودتاچیان نمی فهمند که اینجا ایران است و در هزاره سوم این جور روشها اصلا کاربردی ندارد. حکومت کودتا محکوم به فناست و مطمئن باشید بلایی بدتر از شاه به سر این آدمکشان خواهد آمد.

حتی یک قطره از خون شهیدانمان به هدر نخواهد رفت و هر کس خون آنان را ریخته دنیا و آخرت خود را نابود کرده است.

در ضمن به طرفداران دولت توصیه میکنم کمی فکر کنید. و یادتان باشد که هیچ قدرتی از خدا بالاتر نیست، نه احمدی نژاد و نه خامنه ای و نه مصباح نمیتوانند شما را از جهنم نجات بدهند. حتی خودشان را هم از این منجلاب نمی توانند در بیاورند، چه برسد به جهنم!

"یداله فوق ایدیکم" دست خدا بالای دستان شماست.

[ پیمان ] | [شنبه، ۱۷ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱۱:۳۹ بعدازظهر ]


آقای صادق، من فقط دعا می کنم خداوند به شما و سایر افرادی که کورکورانه از جنایتها حمایت می کنید قدرت تفکر و استدلال صحیح عنایت فرماید.

[ مهرزاد ] | [یکشنبه، ۱۸ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۰۱ صبح ]


محضر کلیه ی خبرنگارن این روز را تسلیت عرض نموده امیدورام...

[ خروس ] | [یکشنبه، ۱۸ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱:۴۹ صبح ]


در همين زمينه نوشته ام: زشت است اين بازي:
http://iranianmedia.blogspot.com/2009/08/blog-post_08.html

[ حميد ] | [یکشنبه، ۲۵ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۰۹ بعدازظهر ]


به مهرزاد و پيمان : من هم مثل شما حرف اين آقا صادق را نمي فهمم. اما در عين حال شما را هم نمي فهمم . شباهت ادبيات و لحن شما به برخي ديگر در اين مملكت را نمي فهمم. پاي جهنم و آخرت وسط كشيدنتان را نمي فهمم .
به راحتي به هموطنتان نگوييد قدرت تفكر و استدلال ندارد. شايد كه تنها يك پاي استدلالش مي لنگد. اين لنگش را من وشما هم داريم.شايد در جايي ديگر و روزي ديگر. يا كسي چه مي داند شايد همينجا، همين امروز. روزي ديگران لنگش ما را ديده اند يا روزي خواهند ديد.
دشمن ما صادق ها نيستند كه لحن خصمانه به خود مي گيرير. اصلا حرف از دشمن نزينيم . مشكل ، مشكل ما اين لنگش هاست. كمي ما حلش كنيم كمي ديگران.

[ ] | [چهارشنبه، ۱۱ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۴۷ صبح ]


به مهرزاد و پيمان : من هم مثل شما حرف اين آقا صادق را نمي فهمم. اما در عين حال شما را هم نمي فهمم . شباهت ادبيات و لحن شما به برخي ديگر در اين مملكت را نمي فهمم. پاي جهنم و آخرت وسط كشيدنتان را نمي فهمم .
به راحتي به هموطنتان نگوييد قدرت تفكر و استدلال ندارد. شايد كه تنها يك پاي استدلالش مي لنگد. اين لنگش را من وشما هم داريم.شايد در جايي ديگر و روزي ديگر. يا كسي چه مي داند شايد همينجا، همين امروز. روزي ديگران لنگش ما را ديده اند يا روزي خواهند ديد.
دشمن ما صادق ها نيستند كه لحن خصمانه به خود مي گيرير. اصلا حرف از دشمن نزينيم . مشكل ، مشكل ما اين لنگش هاست. كمي ما حلش كنيم كمي ديگران.

[ mn ] | [چهارشنبه، ۱۱ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۴۷ صبح ]