دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
یکشنبه ۲۲ شهریور‌ماه ۱۳۸۸

مملکت که فقط برق نیست

«اگر این پرسش هنوز برای کسی مطرح است که چه بر سر انقلاب سال ۲۰۰۹ ایران آمد، پاسخ این است: تندروها برنده شدند.»
این جمله آغازین مطلبی خواندنی با عنوان «انقلاب ایران؟ تندروها بُردند» در گاردین است که خواندنش را توصیه می‌کنم.
نویسنده با این جملات، مطلب خود را به پایان می‌رساند:
«اگر این سیاست‌ها را کنار بگذاریم، دو گزینه باقی می‌ماند. یکی این‌که اذعان کنیم ممکن است حق با اسراییل باشد که می‌گوید تنها راه مطمئن برای به تأخیر انداختن یا متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران، اقدام نظامی است. راه دیگر این‌که کاری نکنیم و امیدوار باشیم تأکید مکرر ایران بر این‌که به دنبال بمب اتمی نیست، واقعیت دارد. مشکل این‌جاست که خطر هر دو گزینه، فاجعه است.»

واقعیت این است که دیر یا زود، ذخایر سوخت فسیلی جهان به پایان می‌رسند و باید از هم‌اکنون به فکر راه‌های جایگزین برای تأمین انرژی بود. روش‌های بهره‌برداری از انرژی‌های تجدیدپذیر نظیر باد، انرژی خورشیدی، زمین‌گرمایی و ... هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌اند که بتوان به طور جدی روی آن‌ها به عنوان منابع قابل اتکا و اقتصادی حساب کرد. گزینه دیگر، انرژی هسته‌ای
است که اگرچه تجدیدپذیر نیست، اما منابع معدنی سوخت هسته‌ای آن قدر هست که تا دهه‌ها و شاید قرن‌ها نگران به پایان رسیدنشان نباشیم.

بیایید همه شک‌های غرب درباره هدف واقعی ایران از غنی‌سازی اورانیوم را بیهوده بدانیم و بگوییم هدف ایران از احداث پالایشگاه (تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم) تولید بنزین (سوخت هسته‌ای) برای خودروهایش (نیروگاه‌های برق هسته‌ای) است؛ و نه ساختن کوکتل مولوتوف (بمب اتمی.)

چرا ایران به دنبال غنی‌سازی است و نمی‌پذیرد سوخت هسته‌ای را از خارج وارد کند یا بخشی از فرآیند در کشور دیگری انجام شود؟
واقعیت این است که ایران، کشور دوست و متحد قابل اعتمادی ندارد که مطمئن باشد تحت فشارها یا وعده‌های قدرت‌های بزرگ، ایران را نمی‌فروشد. در نتیجه اصرار دارد که تمام فرآیند تولید سوخت هسته‌ای در خاک خودش انجام شود. با وجود این‌که ذخایر سنگ معدن اورانیوم ایران بسیار اندک است، ایران امیدوار است که بتواند سنگ معدن اورانیوم مورد نیازش را وارد کند.

در این‌که ایران بنا بر معاهده منع گسترش سلاح هسته‌ای (NPT) حق غنی‌سازی اورانیوم را دارد، شکی نیست. اما آیا واقعاً نمی‌شود بر سر حقوق مذاکره کرد؟
اگر از زاویه منافع ملی نگاه کنیم، کشور ما حقوق دیگری هم دارد که به دلیل پافشاری بر این یک حق، دارد از آن‌ها محروم می‌شود. بحث فقط خرید هواپیما نیست؛ به سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی محدود نمی‌شود. ایران می‌تواند قطب ترانزیت در منطقه باشد و درآمدی هنگفت از گمرک داشته باشد. ایران می‌تواند میزبان سرمایه‌گذاری‌های صنعتی (مثلاً در صنعت خودرو) باشد. ایران حتی می‌توانست تأمین‌کننده اصلی گاز اروپا، شبه‌قاره هند و نیز چین باشد؛ اما ...

بحث این‌جاست که آیا می‌شود برای برخورداری از یک حق، اجازه بدهیم ده‌ها حق دیگرمان پایمال شود؟ در این‌که غنی‌سازی حق است، بحثی نیست؛ اما چه بهایی باید برایش پرداخت؟ آیا بهتر این نیست که وقتی غرب حاضر است بهایی در برابر چشم‌پوشی موقت ایران از یک حقش بپردازد، از فرصت استفاده کنیم و حقوق پایمال‌شده دیگرمان را بستانیم؟

من چندان به این بسته پیشنهادی جدید هم خوش‌بین نیستم. چرا که انگار دولت به جای این‌که به فکر حل مشکلات ایران (و حداکثر منطقه) باشد، همه‌اش به فکر مدیریت جهان و مشکلات جهان (البته نه مواردی نظیر گرمایش زمین و بحران اقتصادی) است. در نهایت نه گرهی از کار مشکلات ایران باز می‌شود و نه جهان. فقط بیشتر تحریم می‌شویم که دود آن هم به چشم مردم می‌رود و بهانه‌ای برای برخورد شدیدتر با منتقدان می‌شود.

برای مقایسه دو صاحب‌منصب سیاسی، کافی است نگاهی به همین مواجهه‌شان با مشکلات جهانی داشته باشیم. از یک سو گوردون براون، نخست‌وزیر بریتانیا و یکی از قدرتمندترین سیاست‌مداران دنیاست که وقتی از مشکلات جهانی و راهکار مقابله با آن‌ها حرف می‌زند، «جامعه جهانی» و «همکاری همه» ورد زبانش است؛ تا آن‌جا که حتی حرص آدم را درمی‌آورد.
از این سو، برخی مقامات کشور خودمان هستند که تمام فکر و ذکرشان، مدیریت جهان و حل مشکلات جهان است و از دنیا می‌خواهند که بیایند از ایشان یاد بگیرند.
بحث اعتماد به نفس و تواضع نیست؛ بحث واقع‌بینی و توهم است.

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

IF US ATTACK TO IRAN, WE ATTACK TO...

//// Support:
http://www.facebook.com/group.php?gid=148233601496

[ SM ] | [یکشنبه، ۲۲ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۱۱:۲۳ بعدازظهر ]


این از بهترین متنهایی بود که تابجال توی وبلاگت نوشته بودی

[ علی شجاعی ] | [دوشنبه، ۲۳ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۲۳ صبح ]


خوب اول بايد حقوق پايمال شده‌مان را از اين جنايتكاران داخلی كه در قدرتند بگيريم (البته راهی جز ساقط كردن يا سقوطشان نمونده) بعد با يك حكومت پايبند به اصول دمكراسی بياييم ببينم در طول اين سالهای نكبت چه وطن‌فروشيهايی شده و چه حقوقی رو در عرصه بين‌المللی از دست داديم تا با خرد جمعی و استفاده از نخبگان واقعی راه چاره‌ای برای بدبختيهايمان پيدا كنيم (البته اگر تا آن زمان دير نشده باشد).

[ sehend ] | [دوشنبه، ۲۳ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۱۰:۱۴ صبح ]


سلام عمو پوررنگ! شرمنده عمو بهرنگ. خوبی؟ کجایی؟ خیلی وقت بود ازت بی خبر بودم. کجایی الان؟ چی کار می کنی؟

[ امیر حسین مومنی ] | [یکشنبه، ۲۹ شهریور‌ماه ۱۳۸۸، ۵:۱۴ صبح ]